زندگینامه
بارنت نیومن نقاش انتزاعی آمریکایی که ارتباط نزدیکی با مکتب نیویورک داشت، یکی از بنیانگذاران نقاشی میدان رنگی، سبکی از اکسپرسیونیسم انتزاعی بود. همراه با هنرمندانی مانند کلیفورد استیل (80-1904)، مارک روتکو (70-1903)، جکسون پولاک (56-1912)، فرانتس کلاین (62-1910)، ویلم دی کونینگ (97-1904)، فیلیپ گاستون (1913) -80) رابرت مادرول (1915-1991)، ویلیام بازیوتس (1912-63) و سام فرانسیس (1923-1994)، او بخشی از اولین نسل از نقاشان آبستره آمریکایی بود که در دهه 1940 به شهرت رسیدند و پایه های اولیه را برای هنرمندان بعدی که در دهه های 1950 و 1960 ظهور کردند، گذاشتند. او به خاطر نقاشیهای عظیمش، با زمینههای رنگهای اشباعشده (مقایسه کنید با نقاشیهای مارک روتکو)، «زیپها» و سبک مینیمالیستی، مورد توجه قرار گرفت، او همچنین یک لیتوگراف و مجسمهساز تحسینشده بود.
از آثار معروف نیومن می توان به نقاشی های او اشاره کرد: ) Onement I 1948، موزه هنر مدرن، نیویورک)، چه کسی از قرمز، زرد و آبی می ترسد؟ (1966، موزه Stedelijk، آمستردام)، و مجموعه ای از تصاویر سیاه و سفید او (1958-1966) با عنوان ایستگاه های صلیب. مشهورترین مجسمه او ابلیسک شکسته (9-1963، موما، نیویورک) است. او یکی از تأثیرگذارترین نقاشان قرن بیستم در هنر آمریکاست.
اوایل زندگی
بارنت نیومن در شهر نیویورک از پدر و مادر یهودی متولد شد که پنج سال قبل از لهستان به این شهر آمده بودند. او که در منهتن و برانکس بزرگ شد، در حالی که هنوز در دبیرستان بود (1922) در کلاس های طراحی در لیگ دانشجویان هنر شرکت کرد، فعالیتی که او برای 4 سال بعد (7-1923) در حالی که برای مدرک فلسفه از کالج شهر تحصیل می کرد، ادامه داد. نیویورک. نیومن پس از فارغ التحصیلی در تجارت لباس پدرش مشغول به کار شد. علاوه بر این، در طی سالهای 1929-1930، او دوباره در لیگ دانشجویان هنر آموزش دید. در طول مدتی که در آنجا بود، با آدولف گوتلیب (1903-1974) دوست شد که او را به دیگر نقاشان و گالریداران نیویورک معرفی کرد. با این حال، او و والدینش در طول دوران رکود با مشکلات مالی شدیدی مواجه شدند، وضعیتی که با امتناع او از پیوستن به پروژه هنر فدرال، که او آن را نوعی رفاه میدید، تشدید کرد. در عوض، با تدریس هنر در دبیرستان های مختلف، درآمد بیشتری به دست آورد.
در سال 1936 با یکی از معلمان همکارش آنالی گرین هاوس ازدواج کرد. در حدود سال 1940، او نقاشی را رها کرد تا روی پرندهشناسی و تاریخ هنر تمرکز کند. او همچنین نقدهای هنری نوشت و به سازماندهی نمایشگاه هایی برای چندین گالری از جمله گالری بتی پارسونز کمک کرد.
اولین نقاشی های میدانی رنگی
سپس در سال 1944 نیومن به نقاشی بازگشت - پس از اینکه ابتدا بیشتر کارهای قبلی خود را از بین برد - و در طی 5 سال آینده سبک خاص خود را در زمینه نقاشی میدان رنگی تکامل داد: سبکی مطابق با دیدگاه او که در عصر عدم اطمینان اخلاقی و ناامنی فیزیکی ، تنها موضوع درست برای یک هنرمند «عالی» بود. این مفهوم از استاندارد مطلق برتری، یا "عظمت" خلاقانه، او را در بیشتر دوران کاری خود الهام می بخشد. همچنین دیوید سیلوستر، منتقد هنری بریتانیایی (1924-2001) را بر آن داشت تا در مورد «عظمت کیهانی» نیومن و «ترحم کیهانی» مارک روتکو بنویسد.
در سال 1946، گالری بتی پارسونز نمایندگی او را آغاز کرد. در سال 1947 او نمایشگاهی را برای گالری به نام تصویر ایدئوگرافیک برپا کرد که نقاشی هایی از مارک روتکو، استیل و هانس هافمن (1880-1966) را نشان می داد. در این فعالیت و دیگر فعالیتها، نیومن در جستجوی شکلی هنری بود که جاودانهتر از چیزی برگرفته از طبیعت باشد، که ممکن است قدمت یا زوال داشته باشد. سال بعد او یک مقاله مهم در مورد نقاشی میدان رنگی به نام "The Sublime is Now" (1948) نوشت. در همان سال او Onement I (MoMA، نیویورک) را تولید کرد، یک بوم مایل به قرمز تیره که با یک نوار قرمز روشن از بالا به پایین تقسیم شده بود. این خطوط راه راه (نیومن آنها را زیپ می نامید) به یکی از ویژگی های ثابت کار او تبدیل شد.
او از این زیپها بهعنوان وسیلهای، همراه با زمینههای منحصربهفرد رنگی غنیاش، برای کمک به «ارتباط» با بیننده و بالعکس استفاده کرد. دیگر آثار مشابه عبارتند از Be I (1949، مجموعه منیل، هیوستون، تگزاس)، و پیمان (1949، موزه هیرشورن و باغ مجسمه). علاوه بر این، او مقالاتی نوشت و دیدگاه های فلسفی خود را در مورد زیبایی شناسی معاصر برای چندین نشریه از جمله "چشم ببر" که معاون سردبیر بود، منتشر کرد. به این ترتیب، او به تدریج به عنوان یک سخنگوی نسبتاً بحث برانگیز هنر آوانگارد شهرت پیدا کرد. او همچنین به Baziotes، Rothko، Motherwell و مجسمه ساز دیوید هیر (1917-1992) در بنیانگذاری موضوعات مدرسه هنر، یک پروژه آموزشی با هدف ترویج هنر مدرن پیوست که متأسفانه در عرض 12 ماه از بین رفت.
طرد و حمله قلبی
تصاویر جدید او برای اولین بار در گالری بتی پارسونز در سال 1950 در معرض دید عموم قرار گرفت و عمدتاً واکنش منفی را برانگیخت. حتی یکی از نقاشیها خراب شد. دومین نمایش تک نفره در همان مکان در سال 1951 با نتایج مشابهی دنبال شد. نیومن که سرخورده شده بود، صحنه گالری را ترک کرد و تا 3 سال بعد (1952-1955) آثار او در هیچ جا به نمایش گذاشته نشد. با این حال، او به کار خود ادامه داد، اگرچه سبک خاص او تا حدودی او را از ژستورالیسم جریان اصلی همکارانش منزوی می کرد. در سال 1956 نقاشی را متوقف کرد و در سال 1957 دچار حمله قلبی شد.
مشارکت کننده اصلی در اکسپرسیونیسم انتزاعی
به طرز شگفت انگیزی برگشت. او با پسزمینه تغییر ارتدکس در هنر انتزاعی معاصر، کار روی مجموعهای از 14 تصویر سیاه و سفید - ایستگاههای صلیب (1958-1966) - را آغاز کرد که بسیاری آن را بزرگترین دستاورد او میدانند. این سریال با عنوان فرعی «چرا مرا رها کردی؟»، سخنان مسیح بر روی صلیب، از نظر برخی به عنوان اشاره ای به قربانیان هولوکاست تلقی می شود. (همچنین به هنر هولوکاست مراجعه کنید.) در سال 1959، منتقد هنری تأثیرگذار کلمنت گرینبرگ (1909-1909) نمایشگاهی تک نفره برای او در فرنچ اند شرکت ترتیب داد، نمایشی که در کمک به بازپروری نیومن به عنوان یکی از مشارکت کنندگان اصلی در انتزاع نقش اساسی داشت. اکسپرسیونیسم
در طول دهه 1960، نیومن شروع به کاوش در سنگ نگاره ها، مانند 18 Cantos (1963-1964) و مجسمه سازی کرد. دومی مجموعهای از مجسمههای فولادی بزرگ را با محورهای باریک نشان میداد که زیپهای نقاشیهای او را به یاد میآورد. شناختهشدهترین اثر مجسمهسازی او احتمالاً ابلیسک شکسته (1963-9، موما، نیویورک)، یک ابلیسک وارونه است که نقطه آن در راس یک هرم تعادل دارد.
از اوایل دهه 1960، آثار او به تدریج در چندین نمایشگاه مهم نقاشی اکسپرسیونیستی انتزاعی نمایش داده شد، اگرچه او به ویژه در مورد معنای صحیح داده شده به کار خود حساس بود، ویژگی که باعث شد پیشنهاد شرکت در 1962 را رد کند. نمایشگاه انتزاع هندسی در موزه معتبر ویتنی هنر آمریکا. در سال 1966، موزه ساموئل آر گوگنهایم اولین نمایشگاه موزه بزرگ نیومن را با نمایش ایستگاه های صلیب به نمایش گذاشت. او این کار را با تعدادی نقاشی فوقالعاده بزرگ که با رنگهای خالص پر جنب و جوش مشخص میشود، دنبال کرد، مانند سریهای او که از قرمز، زرد و آبی میترسند (8-1966) و نور آنا (1968) 28 فوت در 9 فوت. او حتی ژانر بوم شکلدار را بررسی کرد و تعدادی بوم مثلثی را نقاشی کرد.
“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”